نوشته های یک (دانش جو)



کتاب نامه‌های بچه‌ها به خدا» که در آن کودکان در نامه خود به خدا ، معماها، تضادها، آرزوها، پیشنهادها، راز دل‌ و شکرگزاری‌هایشان را به نوعی بیان کرده‌اند را استورت هامپل» و اریک مارشال» گردآوری کرده‌اند و دل‌آرا قهرمان» نیز آنرا ترجمه کرده است. نسخه ایرانی این کتاب هم که نامه‌های بچه‌های ایرانی به خدا» نام دارد به‌وسیله اشرف غدیری گردآوری شده است.

ادامه مطلب

گاهی دلم برای کودکی هایم کوچک میشود!
برای وقتی که 4 ساله  بودم و گربه ی توی حیاطمان را آنقدر ناز میکردم و رویش چیزی مانند پتو می کشیدم تا آرام بخوابد
برای 5سالگی ام که جلوی آینه،ادای خاله شادونه را در می آوردم و فکر میکردم اینگونه مرا در تلویزیون میبینند!!
برای 6 سالگی ام که دوست داشتم رئیس جمهور شوم!
وقتی 7 سالم بود و در نماز جماعت مدرسه شرکت میکردم اما یک روز چون دیر شده بود،بدون وضو سر نماز رفتم و معاون پرورشی ام که گاهی خبرش میرسد،مرا از صف نماز بیرون کشید
.

ادامه مطلب

جایی خوانده ام:(بیمارستان ها از هر نیایش گاهی بیشتر شاهد راز و نیاز بوده اند) 

و این حقیقت است :که اکثر ما انسان ها ورای دین و اعتقاداتمان در گذر هایی از زندگی نیاز به یک نیروی برتر داریم.

نیرویی که توان شفا دادن داشته باشد ، نیرویی که آنقدر قوی باشد که بتواند معجزه کند و ما را به آرزو هایمان برساند ، درد هایمان را تسکین دهد و به عبارتی مدینه منوره ذهن هر کداممان را بیافریند.

به این فکر میکنم که نیایش سوای اثر بخشی که بحث گزارشی است که در ادامه ارائه میدهم  راه حلی برای فرار انسان از پذیرش مسئولیت ها و درد هایش نیست؟

آیا انسان  نیایش کردن را یک قرص مسکن معنوی میداند؟

آیا ما انسان های تنبل و بی تعهدی نیستیم که دست به دعا برمیداریم و از خداوند میخواهیم بجای خودمان تلاش کند،بجای خودمان درد بکشد و به جای خودمان معجزه زندگیمان بشود؟


این آزمایش که ولیام پارکر سنت جانز آنرا گزارش کرده است،در ادبیات الهی عامه پسند به عنوان سندی علمی معرفی شده که قدرت نیایش را اثبات میکند.

شرح آزمایش:  45 داوطلب مبتلابه اختلالات عصبی و روان تنی به سه گروه مساوی تقسیم شدند، ۱۵ عضو گروه آزمایشی هر هفته در جلسه های گروهی دو ساعت در اسپیچ کلینیک دانشگاه رد لنز کالیفرنیا تحت نیایش درمانی قرار گرفتند؛ با ۱۵ عضو گروه گواه اول، هر هفته در نشست‌های مشاوره انفرادی دیدار صورت می‌گرفت ؛در این نشست ها هیچ ذکری از دنیای دین یا نیایش به میان نمی‌آمد ؛و ۱۵ عضو باقیمانده گروه گواه دوم نیایش گران تصادفی را تشکیل می‌دادند که پذیرفتند به هر شیوه ای که عادت دارند نیایش کنند ؛این نیایش هر شب پیش از خواب و با هدف مشخص فائق آمدن بر مشکلی انجام می‌شد که آزمایشگر برای هر فرد تعریف کرده بود.

ادامه مطلب

"اورشلیم یا بیت المقدس"

این شهر از نظر هر سه دین یهودیت، مسیحیت واسلام مقدس است.

کافیست کمی تاریخ خوانده باشی یا با یک گوگل ساده به نتایج جالبی در مورد این شهر میرسی:

در طول تاریخ، اورشلیم دست کم دو بار تخریب، ۲۳ بار محاصره، ۴۴ بار مورد تصرف و بازپس‌گیری و ۵۲ بار مورد هجوم قرار گرفته‌است

چرا؟

از تمام خوانندگان این متن و خبر پایین تر خواهشمندم جواب سوال مرا بدهند نظرات گرامیتان برایم مهم است

چرا به عبارتی مقدس ترین نقطه زمین خونبارترین هم بوده؟

من شهر دیگری و سرزمین دیگری به شهرت بیت المقدس نمشناسم که اکثریت ادیان آنرا مقدس بدانند 

مگر دین و الوهیت برای آرامشمان برای صلح مان و برای عشق به خالق و مخلوق نیست؟

مگر تمام ادیان سخن از مهر ندارند؟

پس چرا مقدس ترین نقطه زمین خونبارترین هم بوده؟

پانویس: البته خبر مربوط به اورشلیم نیست اما سوال من شنیدن نظرات در مورد ارتباط دین است با خشونت و چرایی آن


 تصویر خون آلود مسیح درون کلیسا

شمایل مسیح در کلیسای مسیحیان قبطی در شهر اسکندریه مصر که در اثر انفجار روز اول ژانویه امسال آسیب دیده و خون‌آلود شده است

ادامه مطلب

کتاب نشانه‌شناسی انگاره خدا در روانشناسی دین» نوشته ریچارد دیرینگر و دیوید اُلر با  ترجمه  هادی دهقانی یزدلی و محمدرضا پاشایی نیز در ۲۳۴ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان در نشر یادشده منتشر شده است.

رهاسازی انگاره‌های خدا، تجربه درونی از خدا، مفهوم خدا و اتحاد درمانی در بین مبتلایان به اختلال‌های روانی شدید، تأملاتی بر یک پژوهش انجام‌گرفته در بیمارستان سلامت روانی، ساختار شکل‌گیری انگاره خدا در ذهنیت نوجوانان، رابطه هویت نقش جنسیت و انواع نگرش‌ها با انگاره‌های خدا، دلبستگی، بهباشی و کارکرد دین در اختلالات روانی شدید از فصل‌های این کتاب هستند. 

 همچنین در نوشته پشت جلد می‌خوانیم: نشانه‌شناسی انگاره خدا در روانشناسی دین» درباره تصویر و درکی که برخی از ما از خدا داریم بحث می‌کند. مولفانی که مقالات کتاب را نوشته‌اند هم در حوزه مفاهیم دینی و هم در دانش روان‌شناسی و روانکاوی، صاحب دانش و تجربه‌های ارزشمندی هستند. نویسندگان به ریشه‌یابی و بازیابی انگاره‌های نوجوانان، جوانان، پیران و بیماران ذهنی می‌پردازند. در این بازیابی هم از انگاره‌های کتاب مقدس و هم از ریشه‌های متفاوت و پنهان ذهن و روان ما در حصول تصویری از خداوند گفت‌وگو می‌کنند.

 

 

منبع:خبرگزاری ایسنا

تاریخ انتشار:1396/12/12

 

 


نویسنده کتاب درآمدی بر روانشناسی دین گفت:اگر با نگاهی عالمانه به تعریف دین و تعریف روانشناسی نگاه کنیم می‌بینیم با هم مخالفتی ندارند. دو چارچوب متفاوت دارند اما در جاهایی هم‌پوشانی هم دارند.

به گزارش شیعه پرس، سومین قسمت از فصل دوم برنامه تلویزیونی چراغ مطالعه» شنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۹۹ از شبکه چهار سیما به روی آنتن رفت. در این برنامه با حضور حجت الاسلام مسعود آذربایجانی، کتاب درآمدی بر روانشناسی دین» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

کوروش علیانی، مجری کارشناس برنامه در ابتدا گفت: آیا این کتاب حمله به روانشناسی و دفاع از دین است؟

ادامه مطلب

بحث گورجیف این بود که بسیاری از شکلهای موجود سنت دینی و معنوی روی زمین، پیوند خود را با معنا و سرزندگی آغازین خود از دست داده‌اند و بنابراین دیگر نمی‌توانند از راهی به مردمیّت خدمت کنند که در زمان شکل‌گیریشان نیت آن را داشتند. در نتیجه مردمان در بازشناسی راستی‌ودرستی‌ها (حقایق) آموزه‌های باستانی کوتاهی می‌کردند و بیشتر بیشتر همانند مردم‌ماشین‌های خودکاری می‌شدند که می‌شد آن‌ها را از بیرون کنترل کرد و به شکل فزاینده‌ای توانایی نشان دادن رفتارهای برخاسته از روان‌پریشی توده‌ای می‌یافتند که در جنگ جهانی ۱۹۱۴–۱۹۱۸ شاهدش بودیم. در بهترین حالت، فرقه‌ها و مکتب‌های گوناگون بازمانده تنها می‌توانستند تکاملی یک‌سویه فراهم کنند که پیامدش مردمی به‌طور کامل یک‌پارچه شده نبود. بنا به گورجیف، تنها یک بُعد از سه بُعد شخص ـ یعنی یا عواطف، یا تن فیزیکی یا ذهن ـ می‌توانستند در چنین مکتب‌ها و فرقه‌هایی تکامل یابند و در کل به بهای قوا یا به قول گورجیف مرکزهای دیگرشان. در نتیجه این مسیرها نمی‌توانند مردمی درست متوازن شده تولید کنند. از این گذشته، هر کس که می‌خواهد یکی از مسیرهای رسیدن به دانش و شناخت معنوی را بپیماید (که گورجیف آن‌ها را به سه مسیر ـ یعنی مسیر فقیر یا مرتاض، مسیر راهب و مسیر یوگی ـ کاهش می‌داد) لازم است از زندگی در دنیا کناره بگیرد؛ بنابراین گورجیف به "راه چهارم" تکامل بخشید"که می‌توانست پاسخگوی نیازهای مردمان نوینی باشد که زندگی نوینی را در اروپا و آمریکا زندگی می‌کنند. به جای تکامل بخشیدن به تن، ذهن یا عواطف به‌طور جداگانه؛ آموزهٔ گورجیف روی هر سه کار می‌کرد تا تکامل درونی همه‌سویه و متوازن هر سه را به بار آورد.

ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نمونه جدیدترین فایل ها هایک ویژن دفتر روانشناسی محدثه بتویی فروشگا فایل تابش ترک فیلم ورزش مناسب کودک دنیای غذا و شیرینی فرش لطفی فیلم و سریال